♦ ما در این کتاب خواندیم که :شخصیت مجموعه ویژگیهای بادوام و منحصربه فرد که در موقعیتهای مختلف تغییر میکند.متوجه شدیم که عواملی مانند: وراثت، عامل محیط، عامل یادگیری، عامل مربوط به والدین، عامل مربوط به رشد، عامل هشیار، عامل ناهشیار بر شکل گیری شخصیت اثر میگذارد.عامل وراثت֎ تعدادی صفات یا ابعاد شخصیت ارثی هستند مانند: ابعاد روان پریش خویی، روان رنجورخویی، و برون گرایی از نظرآیزنک֎ مدل پنج عامل شخصیت ازنظر مک کلی و کاستا شامل روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه، خوشایندی، وظیفه شناسی֎ سه خلق تهییج پذیری، فعالیت یا معاشرتی بودن از نظر باس و پلامینعلاوه بر این صفت هیجانخواهی ازنظر زاکرمن عمدتاً تحت تاثیر عوامل ژنتیکی قرار دارد.مهم نیست که چه تعداد صفت ممکن است وجود داشته باشد شخصیت را نمیتوان به طور کامل به وسیله وراثت توجیه کرد.عامل محیطآدلر از تاثیر ترتیب تولد سخن گفت و معتقد بود که شخصیت تحت تاثیر جایگاه ما در خانواده نسبت به برادر _خواهران ما قرار دارد.از نظر آدلر محیطهای خانوادگی متفاوت میتواند شخصیتهای متفاوت به بار آورد.هورنای نیز معتقد بود که فرهنگ و دورهای که در آن بزرگ شدیم تاثیرات خود را نشان میدهند.آلپورت و کتل نیز تاثیر محیط را بر شخصیت قبول داشتند.۸ مرحله رشد روانی – جسمانی اریکسون فطری هستند ولی محیط تعیین میکند که این مراحل مبتنی بر عوامل ارثی چگونه تحقق یابند. مزلو و راجرز نیز این عقیده را قبول داشتند.پس نتیجه میگیریم که دورهای که در آن متولد شدیم محیط اطراف و حتی زندگی استرسزا مانند مرگ و میر و جنگ نیز بر شخصیت افراد اثر میگذارد.عامل یادگیرییادگیری بر تمامی جنبههای اجتماعی و محیطی که شخصیت را شکل میدهند تاثیر میگذارد. حتی جنبههای فطری شخصیت را میتوان به وسیله فرایند یادگیری تغییر داد، مختل کرد و از آنها جلوگیری کرد یا امکان شکوفا شدن رو داد.بندورا مطرح کرد که ما از مشاهده کردن الگوها و از طریق تقویت جانشینی یاد میگیریم. بندورا با اسکینر موافق بود که اغلب رفتارها آموخته شده هستند و وراثت نقش محدودی را ایفا میکند.عامل مربوط به والدینآلپورت رابطه کودک با مادر را منبع اصلی محبت و امنیت میدانست شرایطی که برای رشد شخصیت اهمیت دارند.کتل طفولیت را دوره مهم شکل گیری شخصیت میدانست به طوری که والدین و خواهر- برادرها منش کودک را شکل میدهد. اریکسون نیز معتقد بود که رفتار والدین در شکل گیری اعتماد بسیار مهم است.مزلو اظهار داشت که چقدر ضرورت دارد که والدین نیازهای کودک را در۲ سال اول زندگی تامین کنند.رفتارهای والدین مانند : تنبیه کردن، تشویق کردن بر نمایان شد صفات فطری مانند برونگرایی، معاشرتی بودن، درونگرایی اثر میگذارد.عامل مربوط به رشدفروید معتقد بود که شخصیت در ۵ سالگی شکل میگیرد و ثبیت میشود. اما نظریه پردازانی چون کتل، آلپورت و اریکسون کودکی را مهم میدانستند ولی قبول داشتند که شخصیت در سالهای بعد هم میتواند تغییر کند.یونگ، مزلو، اریکسون و کتل میانسالی را دوره تغییر شخصیت میدانستند.عامل هوشیاریتقریباً هر نظریه شخصیت که گفتیم به طور آشکار و نا آشکار به فرایند هشیاری (شناختی) میپردازد.آلپورت معتقد بود که کسانی که روانرنجور نیستند به صورت هشیار و منطقی رفتار میکنند و از نیروهایی که آنهارا برانگیخته میکند آگاهند و کنترل میکنند.کِلی نظریهای براساس عوامل روانشناختی ارائه داد. او معتقد بود ما سازههایی را درباره محیط مان و دیگران تشکیل میدهیم و براساس این سازهها آنها را پیش بینی میکنیم.عامل ناهشیار زیگموند فروید دنیای ناهشیار را به ما معرفی کرد همان مخزن تاریک ترسها و تعارضهای ما، نیروهایی که بر رفتار و افکارهای هشیار ما تاثیر میگذارد.ناهشیار عقلانی اغلب غیر هشیار خوانده میشود تا از ناهشیار فروید متمایز شود. طبق این نظریهها افراد میتوانند تحت تاثیر محرکهایی قرار گیرند که نه میتوان آنهارا بشنوید و نه ببینید.نتیجه گیری کلی راههای متعددی برای تعریف و توصیف شخصیت وجود دارد و هر نظریهای که در این کتاب مطالعه کردیم به بخشی از پاسخ به این موضوع اساسی کمک کرده است.و ما متوجه شدیم که شخصیت همچنان درحال رشد است و تمامی عواملی که در بالا به آن اشاره شد به تشکیل و رشد شخصیت کمک میکند.محدثه ملکوتیدانشجوی کارشناسی مدیریت دانشگاه قمعلاقهمند به حوزه روانشناسی و مشاوره شغلی