رهبری منابع انسانی در شرکت‌های فناوری اطلاعات، قوانین کار در گوگل-روی جلد

قوانین کار در گوکل

گوگل به عنوان یکی از موفق‌ترین و پیشروترین شرکت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات، متکی به قوانین مطالعه شده‌ای است که در مقام عمل به عنوان تجربه زیسته گوگل، مورد استفاده قرار گرفته‌اند که این قوانین را به توصیه‌های آزمون شده برای موفقیت شرکت‌ها تبدیل کرده است. قوانین گوگل از زبان مدیر منابع انسانی این شرکت، در این مجلد گرد هم آمده است که راهنمای مناسبی برای رهبران و مدیران منابع انسانی علاقه مند به پیشرفت شرکتشان، تا سرحد تراز جهانی خواهد بود.

جست‌و‌جوی قاعده‌مند بایسته‌ها

جست‌وجوی قاعده‌مند بایسته‌ها

اصل‌گرایی فراتر از راهبردهای مدیریت زمان یا تکنیک‌های بهره‌وری بیش‌تر است. روش بایسته‌گرا به معنای زندگی آگاهانه است، نه بر پایهٔ آن‌چه پیش‌فرض ماست. فرد بایسته‌گرا به‌جای این‌که تصمیم‌های واکنشی بگیرد، آگاهانه موارد اندک‌شمار حیاتی را از موارد پرشمار کم‌اهمیت متمایز می‌کند، آن‌چه را غیرضروری است حذف می‌کند و سپس موانع را از میان برمی‌دارد تا کارهای اساسی و ضروری مسیری هموار داشته باشند. به‌عبارت دیگر، اصل‌گرایی رویکردی منضبط و سامانمند برای تعیین بیشینهٔ خدمت و تلاش‌مان و سپس اجرای تقریباً بی‌زحمت آن‌هاست.
این روش وادارمان می‌کند با دقت بیش‌تر و با تعیین معیارهای دقیق‌تر آن‌چه را بایسته است انتخاب کنیم و با برنامه‌ریزی به دنبال کارهای کم‌تری باشیم که به ما قدرت می‌دهند کنترل انتخاب‌های‌مان را در دست بگیریم و تصمیم بگیریم زمان و انرژی ارزشمندمان را صرف چه چیزی کنیم و اجازه ندهیم دیگران برای‌مان تصمیم بگیرند.
--------------------------
«اصل‌گرایی راه رسیدن به نتایج شیرین‌تر و غنی‌تر است، به کمک آن کنترل همه‌چیز در دست شما قرار می‌گیرد و می‌توانید با دقت بیش‌تر چیزی را پیگیری کنید که برای‌تان اهمیت بیش‌تری دارد.»
– مجلهٔ فوربز

«کتابی دقیق و موشکافانه در باب هنر کم‌تر‎ کارکردن و بیش‌تر نتیجه‌گرفتن… گرگ مک‌کیون کاری کرده محتوای کتاب برای خوانندهْ نو و راهکارهای آن قابل‌اجرا باشند. خوانندگان می‌توانند با پیگیری راهنمایی‌های روشن و واضح او، در راه اصل‌گرایی قدم بگذارند.»
– مجلهٔ موفقیت

«به‌عنوان کسی که به «ماکزیمم‌گرا» بودن معروف و معترف است و می‌خواهد همه‌کاری بکند باید اعتراف کنم این کتاب زندگی من را تغییر داد و بهتر کرد. اگر می‌خواهید عملکرد بهتری داشته باشید حتماً این کتاب را بخوانید. »
– کریس گیلبی، نویسندهٔ کتاب استارت‌آپ صددلاری

«گرگ مک‌کیون در کتاب اصل‌گرایی شما را متقاعد می‌کند که گاهی کم‌تر کارکردن باعث می‌شود کارهای بزرگ‌تری انجام شوند. او به ما یادآوری می‌کند که شفافیت، تمرکز و توانایی نه‌گفتن همگی حیاتی هستند، اما در زندگی و کسب‌وکارهای امروزی آن‌طور که باید قدرشان را نمی‌دانیم.»
– جف وینر، مدیر ارشد اجرایی لینکدین

سهل‌گرایی، انجام راحت‌تر مهم‌ترین کارها

انجام راحت‌تر مهم‌ترین کارها

در دنیای پرهیاهوی امروز، که هر روز فهرست مسئولیت‌ها بلندتر و این احساس در ما شدیدتر می‌شود که، از فرط خستگی، در آستانهٔ فروپاشی جسمی و روانی قرار گرفته‌ایم، سهل‌گرایی می‌خواهد راه ساده‌کردن کارها را به ما بیاموزد؛ می‌خواهد راهنمایی‌مان کند که چطور، بدون فداکردن سلامت جسم و روان خود، کارهای مهم‌مان را انجام بدهیم و به نتایج دلخواه‌مان برسیم.
در دنیایی که از ما انتظار دارد هر چه بیشتر کار کنیم تا هر چه بیشتر پاداش بگیریم، این کتاب چشم‌مان را به روی حقیقتی رهایی‌بخش می‌گشاید: کسی که بزرگترین بار را بر دوش خود گذاشته، هوشمندانه‌ترین جواب را به پرسش زندگی نداده است. سهل‌گرایی، استوار بر آموزه‌های اقتصادی، فلسفی، فیزیکی و عصب‌شناختی، می‌گوید به جای آنکه زحمت بیشتری بکشید، هوشمندی بیشتری به خرج دهید.
راهبردهایی که مک‌کیون در این کتاب ارائه می‌دهد، در عین سادگی، زیرکانه‌اند و انجام‌شان آسان است. اگر کارهای بی‌معنا توان شما را هدر می‌دهد و همیشه در تقلا هستید که کارهای واقعاً مهم‌تان را به سرانجام برسانید، این کتاب مسیر را به شما نشان خواهد داد؛ با لحنی سرزنده، بصیرتی هوشمندانه و داستان‌هایی تأثیرگذار، به شما خواهد آموخت که چطور کارهای مهم را به آسانی انجام داده و کارهای خسته‌کننده را به برنامه‌های روزمرهٔ جالب تبدیل کنید.
با خواندن سهل‌گرایی یاد می‌گیریم:
قبل از وقوع مشکل به فکر رفع آن باشیم، تا سرخورده نشویم؛
آهسته و پیوسته پیش برویم و فرایندها را، با حذف مراحل غیرضروری، ساده‌تر کنیم؛
به گونه‌ای انتخاب کنیم که نیازمان به تصمیم‌گیری، در آینده، کمتر شود؛
حفظ و مدیریت روابط را ساده‌تر کنیم.

شعار کتاب این است: هیچ ضرورتی ندارد که کارها را برای خودتان سخت کنید.

اصل را بچسبید و فرع را رها کنید

آیا تا به حال، هم احساس بیش از حد کار کردن و هم بی‌مصرفی کرده‌اید؟ تا به حال به این نتیجه رسیده‌اید که کارتان انجام امور بی‌اهمیت شده است؟ تا به حال احساس کرده‌اید که سرتان شلوغ است ولی بهره‌وری ندارید؟ انگار همیشه در حرکتید، ولی هیچ وقت به جایی نمی‌رسید؟
اگر پاسخ‌تان به هر کدام از این سؤال‌ها مثبت است، راه خروج از این وضعیت «اصل‌گرا شدن» است.